پدر صورت پسر را بوسید
گفت:
تا کی میخوای بری جبهه؟؟
پسر خندید و
گفت:
قول میدم این دفعه آخرم باشه بابا!
پدر:قول دادی ها...!
و پسر، سر قولش "جان" داد...
پی نوشت:
با نعره “یا حسین”، جان مى گیریم
ما حامى دین و دشمن تکفیریم
سوگند به بانوى دو عالم، زینب
در حال حفاظت از حرم مى میریم
I appreciate you taking the time and effort to put this article together.
I once again find myself personally spending a lot
of time both reading and leaving comments. But so
what, it was still worth it!