Antibikhiyal-313

بیخیالی تو این عصر داغ بیخیالی!؟ممنوع!

Antibikhiyal-313

بیخیالی تو این عصر داغ بیخیالی!؟ممنوع!

Antibikhiyal-313

شرط عشق،"جنون"است...ما که ماندیم؛مجنون نبودیم...!
-------------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا.اومدم اگه کم گذاشتم...اگه کم کاری کردم...حالا بجنبمو یه کم هم برا اون آخریه...اونی که وعده دادی...اونی که وجودیت و موجودیت این توپ خاکی برا خاطر نازنین اونه کار کنم.بی ارزشه ...ولی سپردم خودمو اینجارو دست خودت... یا علی
*التماس دعای فرج*
پ.ن:کربلا ظهور امامی بود که به خاک و خون کشیده شد؛
حق بدهیم که خدا اینقدر محافظه کار شود!
پ.ن: آه از این یوسف که من در پیرهن گم کرده ام..!
--------------------------------------
هزاران وادی غم را به یک نازت خریدارم

بناز ای گل که من هردم به یادت سجده بگذارم

اگر ساقی همش باقی بنوشاند می نابی

از آن من روی گردانم که در دل من تورا دارم
==============
کشتۀ اشک‌ها

امام حسین (علیه‌ السلام):

أنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ, لا یَذکُرُنِی مُؤمِنٌ إلَّا اسْتَعبَرَ.

من کشتۀ اشکم و هیچ مؤمنی
مرا یاد نمی‌‌کند مگر آن‌که
اشک‌هایش جاری می‌شود.

I am the murdered of tears, so whenever
believer mentions me,
he sheds tears.
أمالی الصدوق، ص 137

آخرین نظرات
پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

امضای برات دلمان...

همه رفتند و دل بی سر و پا جا مانده

از هوای حرم کرب و بلا جا مانده

به گمانم که میان همه زائرها فقط

امضای برات دل ما جا مانده

یک به یک میرسد از هر طرفی نامه دوست

که حلالم بکن، ای از همه جا مانده

صرف کردند همه فعل خداحافظی و

یک نفر هست ز جمع رفقا جا مانده

اربعین، پای پیاده، حرم حضرت عشق

حسرتش بر دل تنهای گدا جا مانده

قصه این است که من لایق آقا نشدم

از همین است که این من ز شما جا مانده

نام مارا بنویسید کف صحن حسین

بنویسید که "یک بی سر و پا جامانده

راست نویس


پ.ن: عالم،همه قطره ست

و

دریاست حسیــــــن(ع)...

پ.ن:کمر به همت بین الحرمینت بستم؛

حال این تو و

این من و

این دل بیقرار تو...

خودت میدانی و خودش...

پستی به عمق تنها "یک لحظه"..!

ببخشید!
یک لحظه (کلیک)...
...



اللهم !

چشای خیلیا از عشق تر شد ؛


ارزقنا  ...

کربلا می خواهم آقا؛ التماست میکنم...


دعا کنید برام...

شب جمعه اباعبدالله دیدنیست

یک شب در هفته خاک کربلا بر عرش خداوند فخر می فروشد و با افتخار خود نمایی و مباهات می کند در غروب افتاب هر شب جمعه حضرت زهرا سلام الله به زمین کربلا قدم می گذارد تا به دیدارفرزندش حضرت ابا عبدالله الحسین برود گرچه رسم بر این است که فرزند به دیدار مادر برود ولی شوق دیدار حسین مادر را هر شب جمعه راهی کربلا می کند.
مگر نه این است که مکان از خود هیج قداستی ندارد مگر اثری از شخصی بزرگ در ان باشد پس بهشت و عرش الهی چگونه بدون دختر رسول الله دارای ارزش می شود!
شب جمعه کربلا قدم گاه دختر رسول خداست همان دختری که پاره تن پدر بود و هر کجا که او باشد پدر نیز حضور دارد همان پدری که خاتم انبیا و برترین انهاست وهمه انبیاء به گرد او حلقه زنند.
مگر حضرت زهرا حجت بر تمام امامان نیست پس انها نیز بدنبال حجت خود به این مکان قدم می گذارند.

عجب شبیست شب جمعه کربلا گویی خدا نیز...

در این زمان کربلا عرش الهی می شود و خداوند نیز تمام نظرش معطوف به کربلاست.


مادری باز ثناگوی حرم می اید
ناله و گریه اش باز از سوی حرم می اید


هوش من رو هوس کرب و بلایش برده
شب جمعه و شد و بوی حرم می اید
یا حسین علیه السلام

السَّلام عَلَیْکَ یَا أبا عَبْدِ اللهِ
وَعلَى الأرواحِ الّتی حَلّتْ بِفِنائِکَ ،
عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِیتُ وَبَقِیَ اللیْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ ،
السَّلام عَلَى الحُسَیْن ،
وَعَلَى عَلیِّ بْنِ الحُسَیْنِ ،
وَعَلَى أوْلادِ الحُسَیْنِ ،
وَعَلَى أصْحابِ الحُسَینِ .
 


پ.ن: بنویسید به روی لحدم

من فقط عشق حسین بن علی را بلدم

ننویسید که او خادم بدعهدی بود

بنویسید که او منتظر مهدی بود