Antibikhiyal-313

بیخیالی تو این عصر داغ بیخیالی!؟ممنوع!

Antibikhiyal-313

بیخیالی تو این عصر داغ بیخیالی!؟ممنوع!

Antibikhiyal-313

شرط عشق،"جنون"است...ما که ماندیم؛مجنون نبودیم...!
-------------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا.اومدم اگه کم گذاشتم...اگه کم کاری کردم...حالا بجنبمو یه کم هم برا اون آخریه...اونی که وعده دادی...اونی که وجودیت و موجودیت این توپ خاکی برا خاطر نازنین اونه کار کنم.بی ارزشه ...ولی سپردم خودمو اینجارو دست خودت... یا علی
*التماس دعای فرج*
پ.ن:کربلا ظهور امامی بود که به خاک و خون کشیده شد؛
حق بدهیم که خدا اینقدر محافظه کار شود!
پ.ن: آه از این یوسف که من در پیرهن گم کرده ام..!
--------------------------------------
هزاران وادی غم را به یک نازت خریدارم

بناز ای گل که من هردم به یادت سجده بگذارم

اگر ساقی همش باقی بنوشاند می نابی

از آن من روی گردانم که در دل من تورا دارم
==============
کشتۀ اشک‌ها

امام حسین (علیه‌ السلام):

أنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ, لا یَذکُرُنِی مُؤمِنٌ إلَّا اسْتَعبَرَ.

من کشتۀ اشکم و هیچ مؤمنی
مرا یاد نمی‌‌کند مگر آن‌که
اشک‌هایش جاری می‌شود.

I am the murdered of tears, so whenever
believer mentions me,
he sheds tears.
أمالی الصدوق، ص 137

آخرین نظرات
پیوندها

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

سفر

خب،بریم سر اصل مطلب!

اینایی که میگمو تصورکنید؛

یه روز آفتابیه و شمادوست عزیز،در یک کشتی نشستین..همراه با افراد دیگه.

روی یک صندلی در عرشه ی کشتی لم دادید واز منظره فیض میبرین.

صدای موج هم میاد و چندتا مرغ دریایی هم دارن کمی دورتر پرواز میکنن.. وهمه جاتاچشم کارمیکنه آبی آب دیده میشه وبس.(یه جزیره هم هست!)

همینطور که دارین افتادن اون همسفرتون رو میبینید و صدای شکسته شدن چندتا لیوان و.. که از روی میز افتادن،میشنوید؛حواستون به تعادل خودتون نیست و... با اون همه دک وپوز ، شما فرش زمین میشی! علت چیه؟! معلومه! دریا هر چقدر هم آروم باشه،کشتی تکون های خودش رو خواهد داشت.قطعا!

عصبانی میشین که چرا نوشیدنی تون ریخت رو لباستون و...؟! ودر همین حین که دارین به لباس کثیفتون باتاسف نگاه میکنید،دوستی حالشون بدمیشه و لباس شمارو مزین میکنن..!

بسه،همینجا کات بدین...stop please!!

شخصی،تو یه جزیره ای نزدیک به شما،داره تماشامیکنه این کشتی با اون عظمت رو :

"یه کشتی بزرگ،که داره روی دریای اروم و زیر افتابی بس درخشان حرکت میکنه... مسافران کشتی قطعا از این سفر لذت میبرند..!" 

...

گفتگوی بین شما و"شخصی"در جزیره پس از پیاده شدن از کشتی:

_اون:wow!خوش بحالتون که تجربه سفرباچنین کشتی ای رو داشتید!خیلی زیبابود تماشاتون میکردم..و... کشتی روی آب مثل یک پر توی هوا حرکت میکرد؛ای کاش من هم در اون کشتی بودم..! .

_شما: ای کاش نمیرفتم؛ یک نفر حالش به هم خورده بود و لباسم روکثیف کرد،پرت شدم و به هرطرف خوردم، و همینطور هم،ظرف ها شکست،دوستم دستش در رفت و.... !

...

آیا شما میتونید بگید که این همه اتفاق وناراحتی شما ریشه در کوتاهی ناخدای کشتی داره؟؟

یا بهتره بپرسم آیا شما میتونید سفری داشته باشیدباکشتی،که عاری از هرگونه تکان و تنش باشه؟؟

به نظرشما خدمه مربوطه کشتی نمیتونستن تدبیری بیاندیشن که مثلا صندلی ها و میز ها و وسایل ،محکم کاری ودرجای خوشون ثابت میشدن؟؟کوتاهی از خدمه نبود که وظایف محول شده رو خوب انجام ندادند؟؟

ناخدا نمیتونه هم کشتی رو هدایت کنه وهم جزءبه جزءکارهای افراد و شخصا چک کنه..مگر با گزارش نماینده(اگر نماینده برخلاف خدمه،کارشودرست انجام بده)...

همه ی افراد به اندازه ناخدا جامع ،دقیق ،دغدغه مند و عالم نیستند..

...

در مملکتی که ولی فقیه  دارد،ممکن است بی عدالتی هم دیده شود..اما همه ی اینها ریشه در زیرشاخه ها دارد نه اصل ریشه.

مملکتی که ولی فقیه دارد حتی ممکن است در درون،افراد حالشان به هم بخورد،لباسشان آلوده و کثیف شود،پرت بشوند و ضربه بخورند،خیلی چیزهابشکند و... 

اما ؛همین مملکت برای "شخصی"هایی wow! را در بر دارد..!

یاعلی



خواب زن چپ نیست!

خواب زن چپه!!! یعنی چی؟ این منطقیه که ما نصف انسانها را در یک دسته به اسم "زن" قرار بدیم و مطلقا اون هارو صاحب یک ویژگی بدونیم!! و حکم صادر کنیم که این دسته هر خوابی ببینه بی اعتباره و چپه؟!

نه... اصلا حرف منطق و اینا نیست، "خواب زن چپه" تحریفیه از واقعیتِ "خواب ظن چپه". "ظن" یعنی توهم، گمان بردن و شک کردن و خواب ظن هم خوابیه که بر مبنای توهم و شک و گمان شکل گرفته، در واقع وقتی چیزی ذهن مارو به خودش مشغول کرده باشه، وقتی در طول روز با موضوعی زیاد سر و کار داشته باشیم، وقتی موضوع حل نشده ای داشته باشیم یا مواردی شبیه به این، همه ی این ها در ناخودآگاه ما بخشی رو به خودش اختصاص می ده که تو خواب و رویاهای ما خودش رو نشون می ده و به این خواب ها " خواب ظن" می گن که معمولا بی اعتباره و قابل اعتماد نیست، شاید خیلی ها این رو بدونن اما هستن افرادی که هنوز بعد از این که زنی خوابی رو براشون تعریف می کنه از جمله ی خواب زن چپه استفاده می کنن، واقعیت اینه که مردم عامی بدون آگاهی از دیکته و واقعیت اون، این جمله رو تکرار میکنن...

زود رفتی رفیق...

این اواخر یه جوری بودی ؛ بند بقیه نبودی..

فهمیده بودم  پابند زمین نیستی..

آسمونی بودی..

دغدغه ت چیزهایی بود که خیلی از هم سن و سالهات تو مخیله شون هم نمیگنجید..

صحبت سر "تقوا"بود و جناب "حضرت دوست"...

سکوتت خیلی شلوغ میگذشت.. ونهایتا با جمله ای ؛نتیجه ای یا نگاهی سر وامیکرد..

یادت نرفته که"شکسپیر"لقب خودت بود؟..

هانیه؛

بدجوری سوزوندیمون..

میگن "نقره داغ شدیم"..

میگن "یه مروارید رو از دست دادیم"..

هانیه؛

سکوت طی کردی ،اما ؛

غوغا کردی با رفتنت..

رفقا هنوزم که هنوزه تو شوکن..

چه کردی با ما،با رفتنت هانیه..؟

میگم رفیق!

"خداییش خیلی زود بود...

زود بود برای

تبدیل شدن به

"مرحومه حانیه(بقول خودت "هانیه")رحمانی نیا"...

مرحومه هانیه رحمانی نیاتصادف زانتیا با کامیون


چ مثل چادر..

خدا میخواست...

به تو "بال و پر "دهد...

...

گفت:چشمت میزنند!!!!!!

 "چادر" داد  ؛)

چادر


خودنوشت: عرب زبان ها "چ"ندارند؛

به گمانم"چادر" ما، همان "جادر" آنهاست..!

"جادر" یعنی "جای دُر "..!

...

سلام بر تو ای "دُر "..! :)