دعا کنید برام...
موج عشق تو اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیهاست به شب اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل یکدل شده با عشق، فقط میترسم
هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد
زخمی کینهی من این تو و این سینهی من
من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد
یکی از ما دو نفر کشته به دست دگریاست
وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد
"فاضل نظری"
یک شب در هفته خاک کربلا بر عرش خداوند فخر می فروشد و با افتخار خود نمایی و مباهات می کند در غروب افتاب هر شب جمعه حضرت زهرا سلام الله به زمین کربلا قدم می گذارد تا به دیدارفرزندش حضرت ابا عبدالله الحسین برود گرچه رسم بر این است که فرزند به دیدار مادر برود ولی شوق دیدار حسین مادر را هر شب جمعه راهی کربلا می کند.
مگر نه این است که مکان از خود هیج قداستی ندارد مگر اثری از شخصی بزرگ در ان باشد پس بهشت و عرش الهی چگونه بدون دختر رسول الله دارای ارزش می شود!
شب جمعه کربلا قدم گاه دختر رسول خداست همان دختری که پاره تن پدر بود و هر کجا که او باشد پدر نیز حضور دارد همان پدری که خاتم انبیا و برترین انهاست وهمه انبیاء به گرد او حلقه زنند.
مگر حضرت زهرا حجت بر تمام امامان نیست پس انها نیز بدنبال حجت خود به این مکان قدم می گذارند.
عجب شبیست شب جمعه کربلا گویی خدا نیز...
در این زمان کربلا عرش الهی می شود و خداوند نیز تمام نظرش معطوف به کربلاست.
مادری باز ثناگوی حرم می اید
ناله و گریه اش باز از سوی حرم می اید
هوش من رو هوس کرب و بلایش برده
شب جمعه و شد و بوی حرم می اید
یا حسین علیه السلام
السَّلام عَلَیْکَ یَا أبا عَبْدِ اللهِ
وَعلَى الأرواحِ الّتی حَلّتْ بِفِنائِکَ ،
عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِیتُ وَبَقِیَ اللیْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ ،
السَّلام عَلَى الحُسَیْن ،
وَعَلَى عَلیِّ بْنِ الحُسَیْنِ ،
وَعَلَى أوْلادِ الحُسَیْنِ ،
وَعَلَى أصْحابِ الحُسَینِ .
پ.ن: بنویسید به روی لحدم
من فقط عشق حسین بن علی را بلدم
ننویسید که او خادم بدعهدی بود
بنویسید که او منتظر مهدی بود
کلاغمـ گرچه سیاه است و بســ
پنهانــــِ پرِ کاهی امـــــــ و دست
از در،بیــ نیاز خـــــــــــــــــــــلقــ
و"الهیــــــ و ربی منــ لی غیرکــ؟