حی علی الحسین(ع) زمانه ات...
- يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ق.ظ
بحث،بحث ادعاست و
پایبندی تا کجاست..؟
دیالوگ قشنگی تو ذهنم جاگذاشت؛
«_معرفت ندیدی که بهم میگی اند معرفتی...
یه نگاه به نقشی که قراره براش بخونی بنداز...
آقام ابالفضل العباس اند معرفت و مرام و حیا و ادبه..»
بنفسی انت ...
...!
"ما " ، داریم به چی می نازیم؟!
به عهد های تندتند شکسته مون..؟
یا به حال نداشته مون؟
به قساوتمون..؟
یا به گفتن"خودت یه کاریش بکن دیگه.."مون..؟!
...
+ ای آب فرات خاک عالم به سرت/ ای کاش به کربلا نمی شد گذرت
سوزد جگر حسین برای تو هنوز / از بهر حسین چرا نسوزد جگرت
+ افتاده دست راست خدایا ز پیکرم / بر دامن حسین رسان دست دیگرم
+ دست چپم فتاد اگر هست دست راست/ اما هزار حیف که یک دست بی صداست..
+دوباره قصهء مردی... غریب و آزاده
دوباره مشک و علمدار و ناله طفلان
دوباره صوت جوانی...
به خلق و خو چو نبی
غریب و تشنه و زخمی...
زگوشهء میدان دوباره شعر جنون و
...دوباره شور جوانی
دوباره صورت و سیلی...
دوباره خار مغیلان
دوباره حال و هوایِ... حسین و کرببلایش
دوباره میرسد از کربلا...
اناالعطشان...
+نگاه1 و نگاه2 -» حتما ببینید(فوق العاده ست..)
زیرنویس:
_ عهدم بر این بوده و هست "مادامیکه حس نوشتن نبود،ننویسم"..؛ رو عهدم هستم.. .
_ میگن قطره اشکی بر حسین(ع)ریختن تمام گناهانو پاک میکنه(تبصره و ماده نزدن که اگر اینگونه پس فلان)،..حالا چرا لطافت و درک طهارت،احساس نمیشه...؟ یعنی انقد ارتجاعی مون به سمت آلودگی سریعه؟! نمیدونم...به قول شاعر"آه! کجای کار من ،پیش تو لنگ میزند..؟" نمیدونم..